سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهربان

متن زیر در تاریخ86/8/15، ساعت: 10:26 عصر نوشته شده است.

¤ عیدی منحصر به فرد

 

آخرین عیدی منحصر به فردی که می خوام براتون تعریف کنم ، مربوط به آلن دلون هنرپیشه معروف و خوش تیپ و خوش سیمای سینمای جهان است!

شاید کسی باور نکند که هنرپیشه شدن آلن دلون بر حسب یک اتفاق بود؛ در روز اول ژانویه سال 1964،هنگامی که آلن دلون فقط 19 سال داشت،به دستور پدرش ماشین خانواده شان رابه پمپ بنزین برد تا آن را برای مسافرت پر از بنزین کند،اما وقتی دید که چهار سر نشین یک ماشین می خواهند نوبت او را ضایع کنند، پیاده شد و با آنها مشغول دعوا شد و... و اما در همان لحظه یکی از کارگردانان معروف سینما که او هم در صف بنزین بود به همسرش گفت)) نگاه کن خانم،این پسر جوان چقدر خوشگل دعوا می کنه... درست مثل هنر پیشه ها!)) و به این ترتیب پس از اتمام دعوا، آقای کارگردان به سراغ آلن رفت و کارتش را به او داد و گفت: اگر دوست داری هنرپیشه بشی، با شماره به من زنگ بزن.))

بعدها آلن دلون گفت: (( در سراسر عمرم عیدی از این بهتر نگرفتم!))


¤ نویسنده: مهربان

پیام های دیگران

متن زیر در تاریخ86/8/13، ساعت: 2:26 عصر نوشته شده است.

¤ عیدی منحصر به فرد

 

 

 

قرارداد بزرگ

ریوالدو را اهالی فوتبال – و خصوصا دوستداران برزیل – حتما می شناسند، گوش چپ و فوروارد فوق تکنیکی برزیل، شاید خیلی ها ندانند که ریوالدو فرزند یک خانواده فقیر اهل سائوپولوی برزیل بود که پدرش را در کودکی از دست داد و خرج او و هفت خواهر و برادرش را مادرش با کلفتی در خانه ثروتمندان شهر در می آورد. تا اینکه یک روز هنگامی که ریوالدو فقط چهرده سال داشت درست در شب سال نو مسیحی مادرش به او گفت: امروز باید خانه یکی از پولدارها را برای شب عید تمیز کنم ، تو هم همراهم بیا تا بعد از پایان کار به بازار برویم و برای خواهر و برادرهایت لباس عید بخریم.

ریوالدو نیز پذیرفت و ساعت چهار عصر به آدرس مذکور رفت و زنگ زد،اما زن صاحبخانه که خیلی مهربان بود گفت، بیا داخل حیاط و منتظر باش؛مادرت یک ساعت کار دارد . ریوالدو از سر ناچاری پذیرفت و داخل حیاط بزرگ خانه شد و از آنجایی که در برزیل ، همه کودکان ونوجوانان و جوانان  هر جایی که بتوانند فوتبال بازی می کنند ، او دید که نوکرهای خانه در زمین چمن حیاط مشغول فوتبال هستند و اتفاقا چون یک یار کم داشتند ، ریوالدو با خوشحالی پذیرفت که با آنها هم بازی شود . و اما این پسرک فقیر که تا آن روز همیشه در زمینهای خاکی بازی کرده بود ،وقتی چمن یک دست خانه را دید چنان سر ذوق آمد که یکی از بهترین نمایش ها ی تمام عمر کوتاهش را با توپ انجام داد .هر کس را دوست داشت دریبل می زد،از هر نقطه زمین که اراده می کرد با پای چپ توپ را وارد دروازه می کرد ،هرازگاهی توپ را روی هوا می انداخت و با زدن ضربات پا ،زانو،شانه و ضربات سر ،تمام یارن حریف را دریبل می کرد و دور زمین می گشت و بعد گل می زد و ... جوان سیه چرده در حالی این کارها را می کرد که پاهایش برهنه بود! و اما ریوالدو خبر نداشت که در تمام این لحظات ، یک جفت چشم از پشت شیشه های منزل مراقب حرکات اوست! آقای دونازینومدیر عامل باشگاه سائوپولو که صاحب آن خانه بود و مادر ریوالدو در منزلش کار می کرد !

واما درست از هنگامی که ریوالدو با مادرش از خانه آنها رفت ، آقای دونازینو به فکر فرو رفت. او خوب می دانست که هر کدام از مربیان و مدیران فوتبال برزیل به محض اینکه بازی این نوجوان چهارده ی  ساله فقیر را برای چند دقیقه ببینند ،اورا می قاپند! به همین خاطر نیز آقای مدیر عامل تمام بعد از ظهر و تمام شب را- که شب سال نو بود- به برنامه ای که در سر داشت فکر کرد و...

فردا صبح ریوالدو مانند همیشه ساعت هفت از خواب بیدار شد ،برای خانواده فقیر آنها روز عید با روزهای دیگر هیچ فرقی نداشت؛ مادر باید می رفت سر کار و بچه ها نیز باید بدنبال دستفروشی و کارگری می رفتند و ...اما نه ، آن روز برای ریوالدو فراموش نشدنی ترین روز عمرش بود! چرا که ساعت 30/7 دقیقه ناگهان آقای دونازینو در خانه را باز کرد و داخل شد و در حالی که مادرریوالدو نگران بود که شاید پسرش دیروز کار خطایی کرده است! آقای مدیر عامل از داخل کیفش برگه قرارداد باشگاه سائوپولو را بیرون آورد و به پسرک داد و گفت: ( بیا ریوالدو... بگذار اولین عیدی سال نو را من به تو بدهم ... این قرارداد باشگاه سائوپولو ، واین هم مبلغ هزار دلار به عنوان پیش قرارداد!)

ریوالدو بعدها گفت : ( در آن لحظه نمی دانستم باید برای اینکه وارد یک باشگاه معروف شده ام خوشحال باشم ، یا به خاطر گ

رفتن مبلغ قراردادی که برابر بود با شش ماه کار کردن مادرم در خانه های مردم ؟! )    

   


¤ نویسنده: مهربان

پیام های دیگران

متن زیر در تاریخ86/8/2، ساعت: 8:8 عصر نوشته شده است.

¤ عید ی منحصر به فرد

              

 سفر به کره ماه

 

اولین عیدی غیره منتظره که ماجرایش را می خوانید ، مربوط است به فتح کره ماه در دهه 1960، هنگامی که پس از بارها و بارها آزمایش و خطا و هزینه های سرسام آور ،همه چیز برای فتح کره ماه توسط انسان مهیا شد ، نوبت رسید به یک انتخاب مهم ؛ نخستین انسانی که باید پا روی سطح کره ماه بگذارد چه کسی باید باشد؟ تقریبا از یک سال قبل از پرواز آپا لو8 به مقصد ماه، مسولان و دانشمندان ناسا یازده نفر را- بدون اینکه خودشان بدانند- برای این بزرگترین پروژه فضایی تاریخ در نظر گرفتند! که وجه مشترک هر یازده نفر ابن بود که همگی از دانشمندان و متخصصان علوم فضایی به شمار می آمدند! لذا در پنج ماه نخست ، تفحص مسولان فقط در این مورد بود که: چه کسی دارای آن اعتماد به نفس است که لحظه تسخیر ماه، خودش را نبازد؟ و سرانجام همگی به این نتیجه رسیدند: دیوید آرمسترانگ!

و اما نکته جالب آن بود که این خبر منحصر به فرد درست ساعت 12 نیمه شب ژانویه ، یعنی دو دقیقه پس از سال نو مسیحی ، توسط رئیس ناسا ، در منزل دیود آرمسترانگ به او داده شد! آرمسترانگ بعدها تعریف کرد : در خانه کنار زن و فرزندانم نشسته بودم و د رلباس پاپانوئل مشغول بازی با بچه ها بودم که رئیس آمد دم در و موقعی که دید دارم به بچه ها عید ی می دهم ، پاکتی را- که بعدا فهمیدم حکم ماموریتم به ماه بوده – به من داد و گفت، بیا دیوید ، این هم عیدی تو ، فردا بیا اداره تا بیشتر صحبت کنیم! و بعد با خونسردی به طرف ماشینش راه افتاد ! ولی موقعی که من پاکت را باز کردم و ماموریت اعزام به ماه را خواندم ، با دلخوری به طرفش رفتم و گفتم ، آقای رئیس اصلا شوخی قشنگی نبود و پاکت را به او برگرداندم! اما او زد زیر خنده و گفت: (( دیوانه شده ای دیوید؟ سفر به کره ماه چیزی نیست که بشود با کسی در موردش شوخی کرد! ولی می توان آن را عیدی داد . ))

و به این ترتیب ، دیوید آرمسترانگ منحصر به فردترین عیدی همه  عمرش را گرفت !      


¤ نویسنده: مهربان

پیام های دیگران


¤ لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
شناسنامه

پارسی بلاگ
پست الکترونیک
 RSS 

کل بازدیدها: 94736

بازدید امروز : 6

بازدید دیروز : 1


درباره خودم

مهربان
مهربان
در نظر من همه آدما خوبند،مگر اینکه خلافش ثابت بشه.

لینک به وبلاگ

مهربان

پیوندهای روزانه

بهترین وبلاگ دنیا [192]
اسرار موفقیت [267]
[آرشیو(2)]


ْآرشیو یادداشت ها

آرشیو
تاثیر موسیقی بر روان انسان
قشنگ کوچک
اثر یک سیاه پوست
آداب معاشرت
تاریخچه نوروز
تاریخچه نام ایران
مذهب آریایی ها
آریایی ها
آدمک
عیدی های منحصر به فرد
درس ها ی ژاپنی
اصطلاحات تلفن همراه
نقاط دیدنی تهران
میادین قدیمی تهران
یادمان هاو بناهای تاریخی
زیارتگاه های تهران
جاده های معروف دنیا
جاده های زیبا اما پر خطر
کعبه
ایرانی ها در گوگل
نقش جدید رویاها
آمار جستجوهای 2007 گوگل
معنی انسان بودنم رو گم کردیم
تاریخچه والنتاین



لینک دوستان

قورباغه ها


لوگوی دوستان




























اشتراک در خبرنامه