وبلاگ :
مهربان
يادداشت :
ا نعكاس زندگي
نظرات :
0
خصوصي ،
2
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
nooghteh
تنها يک نقطه مانده بود ... تنها سر خط يک نقطه روي دل – تنها نقطه ي نور در آسمان نقطه ، آخ نقطه که چه قدر دوست داشت حرف باشد هميشه مي پرسيد چرا تمام کننده ي حرف هاست و آغاز کننده نيست و اينکه جرم هاي حرف هاي دل شکسته – حرف هاي دروغ خداحافظي هاي نا خواسته – سلام هاي ناشي از هيجان تمامش به گردن او بود چرا حرف ها ، در خيال خود نقطه را به گونه اي ديگر مي پندارند ؟!! به خودم گفتم : « شايد انسان يک نقطه باشد » و در خيال آينه اي به خود گفتم : آيا تو يک انساني ??????????