سلام
خيلي زيبا بود
با آرزوي توفيقات روز افزون الهي
شب هنگام که چشمانم را بر روي هم مي گذارم تا خواب شبانه را بار ديگر تجربه کنم چشماني مشتاق را به ياد نمي آوري که در اين هنگام به يادم لبخند شيريني بر لب آورد و ديدگانش را بر روي هم بگذارد....
سلام مهربان
ما نيز بايد با دل بياييم وكوشش در اين راه لازم است
بااحترام بسيار
آينه پرسيد که چرا دير کرده است ؟ نکند دل ديگري اورا اسير کرده است ؟ خنديدم و گفتم او فقط اسير من است تنها دقايقي چند تاخير کرده است گفتم امروز هوا سرد بوده است شايد موعد قرار تغيير کرده است خنديد به سادگيم آينه و گفت احساس پاک تورا زنجير کرده است گفتم ار عشق من چنين سخن مگوي گفت : خوابي سالها دير کرده است در ايينه به خود نگاه ميکنم آه عشق او عجيب مرا پير کرده است راست گفت آيينه که منتظر نباش او براي هميشه دير کرده است ...